کدامین شب از آن شب تیره تر بود


که زهرا حایل دیوار و در بود

شبی کاندر هجوم تیغ بیداد


سرت را سینه زهرا سپر بود

زمان بر سینه خود سنگ می کوفت


زمین از داغ زهرا شعله ور بود

عطش نوشان کوفی آتشین اند


که حتی کوثر آنجا بی اثر بود

شراب کوفیان خون حسین است


شراب فاطمه خون جگر بود
 
تو می دیدی ولی لب بسته بودی


که آیین محمد (ص) در خطر بود
 
ندانستم که در چشم حقیقت


کدامین مصلحت مد نظر بود
 
گلویت استخوانی آتشین داشت


که فریادت فقط در چشم تر بود

چرا ابلیس را رسوا نکردی؟


عقاب تیغ تو بی بال و پر بود؟

فدای تیغ عریان تو گردم


کسی آیا ز تو مظلوم تر بود؟

 

 

 

حسن تب دارد و در خواب گوید

مزن سیلی ستمگر درد دارد  

               الهی بشکنه دست مغیره               

میون کوچه ها بی مادرم کرد

 

 

 


 

بعدآ نوشت:

براي يه مدت اقاسي رو از رو وبلاگ برداشتم و دعاي معراج

 رو گذاشتم تنوع شه

لطفآ نظرتونو بگيد

ممنون